زبان فارسى دومين زبان جهان اسلام و نخستين زبانى است كه قرآن بدان ترجمه شده است. ازشواهد و روايات تاريخى چنين به نظر مىرسد كه سابقه ترجمه قران به زبان فارسى به زمان پيامبر اسلام بازمى گردد . تا كنون بيش از هزار بار قران كريم به زبان فارسى ترجمه شده است از اين رو زبان فارسى اين افتخار را دارد از بين يکصد و شش زبان زنده دنيا که قرآن به آنها ترجمه شده است[1] نخستين و بيشترين ترجمه قران را به نام خود ثبت کند.
با توجه به آمار ترجمههاى فارسى قرآن مىتوان گفت: از زمان نزول قران ، به طور متوسط هر سال يك بار قرآن به زبان فارسى ترجمه شده است. ايرانيان به واسطه ترجمههاى فارسى قرآن آشنايى گستردهاى با پيام الهى يافتند و بسيارى از واژههاى دينى و حِكمى فارسى نيز با بروز در اين ترجمهها از زوال و فراموشى در امان ماند.
ترجمه قرآن به فارسي نه تنها از جهت تعداد و سابقه نگارش، بلكه از لحاظ تنوع در روشها و سبك هاي ترجمه نيز در ميان ساير زبانها بي نظير است. در زبان فارسي قرآن بارها به روش تحت اللفظي، معادل، معنايي، آزاد و ارتباطي ترجمه شده است. وبه سبك هاي گوناگون مانند آهنگين، منظوم، دو زبانه، همراه پا پاورقي هاي تفسيري و غيره ارائه شده است. اين همه نشان توجه و استقبال ويژه ايرانيان و فارسي زبانان به اين كتاب آسماني دارد. از اين رو مترجمان قرآن متناسب با گرايش ها، سليقه ها، و سطوح مختلف علمي به ترجمه قرآن پرداخته اند.
ترجمه قرآن ابتدا با احتياط فوق العاده و صدور حكم به حرمت آن مواجه شد اما اين دوران ديرى نپاييد. گرايش به حرمت ترجمه از بيم آن بود كه مبادا به هنگام انتقال دادن معانى قرآن از زبان عربى به زبانى ديگر، بخشى از معانى در جريان انتقال از دست برود، و يا حالت عام و پر احتمال الفاظ و عبارات به تنگنا گرايد. يا در نقل مقصود خلل و اشتباهى رخ دهد و خواننده از فيض آن همه زيبايىهاى اصل عربى محروم ماند.[2] پس از طى شدن اين مرحله، ترجمههاى بسيارى از قرآن توسط مفسران و قرآن پژوهان ارائه شد.
نخستين ترجمه قرآن كريم شناحته شده به زبان فارسى، مربوط به قرن سوم يا چهارم هجري است اما اين سخن كه تا سده سوم يا چهارم هجرى هيچ ترجمهاى از قرآن به زبان فارسى وجود نداشته است نمىتواند صحيح باشد .زيرا مردمي که تشنه آگاهي از دين نو و فهم معاني قرآني بوده اند و بيشتر آنان هم زبان عربي را نمي دانستند مي بايست ترجمه يا ترجمه هايي از قرآن در دست داشته باشند .[3].از اين رو بايد گفت تاريخ نخستين ترجمه قران به زبان فارسى بدرستى روشن نيست و پيش از ترجمههاى كامل و رسمى قرآن، ترجمه گونه هايى پراكنده و غير رسمى از بخش بخش قرآن در ميان ايرانيان رواج داشته است.
نخستين سند تاريخى مكتوب در اين رابطه نامههاى پيامبر اكرم (ص) به زمامداران كشورهاى ديگر از جمله ايران است كه در آن، آيات قرآن توسط سفيران و فرستادگان نبى اكرم ترجمه شده است.
دومين شاهد تاريخى، ترجمه سلمان فارسى از قران است. گرچه برخي ادعا کرده اند که سلمان فارسي تمام قرآن را در زمان پيامبر اكرم[4] يا در زمان خلفاى راشدين[5] به فارسى ترجمه كرده است اما براين مدعا دليلى ارائه نشده است. آنچه شهرت بيشترى دارد اين است كه سلمان سوره حمد را به در خواست ايرانيان به فارسى ترجمه كرد و آنان تا زمانى كه زبانشان به عربى عادت كند در نماز از اين ترجمه استفاده مىكردند.[6] اما معلوم نيست اگر تلفظ عبارات عربى بر آنها دشوار بوده است چرا ترجمه همه نماز را از سلمان درخواست نكردند؟ به هرحال آنچه از ترجمه سلمان باقى مانده است ترجمه بسمله است به اين عبارت: «به نام يزدان بخشاينده»[7]
به گفته برخى مورخان، اشاراتى نيز در نگارشها و آثار پيشينيان آمده است كه فارسى زبانان پيش از سده چهارم نيز به ترجمه قرآن پرداختهاند چنانكه آوردهاند كه موسى بن سيار اسوارى (م 255 ق) قرآن را به فارسى تفسير مىكرد.[8]
آنگونه که مشهور است نخستين ترجمه موجود و کامل از قرآن به زبان فارسي در نيمه اول قرن چهارم هجري به دست گروهي از علماي ماوراء النهر انجام گرفت اين ترجمه " ترجمه تفسير طبري " يا" ترجمه رسمي "[9] ناميده مي شود .اما برخي از ترجمه پژوهان احتمال داده اند كهنترين ترجمه كشف شده از قرآن كريم به زبان فارسى را بتوان ترجمه " قرآن قدس " که به قرائن زبان شناسي وسبک شناسي زمان كتابت آن بين سالهاى 250 تا 350 قمرى است به شمار آورد.[10] از طرفي دكترپيرسن احتمال مىدهد كه ترجمه معروف به "كمبريج" متأخرتر از ترجمه تفسير طبرى نباشد.[11] يا استورى در كتاب خود، مدعى نسخههاى خطى قديمىترى از ترجمه طبرى است.[12] همچنين در واتيكان ترجمه اي فارسى از قرآن موجود است و احتمالاً قديمىتر از ترجمه طبرى است.[13] بعضى نيز ترجمه سورآبادى و تاج التراجم اسفراينى را همزمان يا قديمىتر از ترجمه طبرى ناميدهاند.[14]
ترجمه قرآن در دوران هزار و دويست ساله خود سيرى تكاملى را طى نموده و به روشهاي مختلف ارائه شده است. مقصود از روش مؤلفه هاي تأثير گذار در فرآيند ترجمه است؛ مثل نوع گزينش و چينش واژه ها و جمله ها كه نتيجه آن، گونه خاصي از ترجمه را به وجود مي آورد.[15] در طول تاريخ ترجمه قرآن اندك اندك مترجمان عناصر و مؤلفههاى جديدى بر آن افزودند و ترجمههاى خود را غنىتر و جذابتر نمودند و به اين ترتيب روشهاى گوناگونى از ترجمه قرآن را پديد آوردند. ترجمه هاي فارسي قران به روش هاي: تحت اللفظي ، معادل ، محتوايي (معنايي) ، آزاد و تفسيري و ساختاري (ارتباطي) ارائه شده اند .
بيشتر ترجمههاى كهن و برخى از ترجمههاى جديد به شكل تحت اللفظى است. در اين روش كه بيش از هزار سال رايج ترين روش ترجمه قرآن بود تنها به عنصر معادل يابى اهميت داده مىشد و مترجمان مىكوشيدند با دقت و احتياط كلمات و واژههاى مناسبى براى آيات قرآن بيابند. در اين نوع ترجمه ، مترجمان بدون توجه به ساختار جمله يا تنها به ترجمه لفظ به لفظ و معادل يابى و ترجمه كلمات مىپرداختند، و يا در نهايت واژگان فارسي را در ساختار زبان عربي مي ريختند و به عنوان ترجمه قرآن ارائه مي داند . پايبندي بيش از اندازه مترجم به زبان در اين روش، به انجام متن مقصد آسيب مي رساند و اين امر موجب مىشد كه خواننده از درك ارتباط كلمات و جملهها با هم عاجز ماند و معناى آيه را به خوبى درك نكند.
حدود هزار نمونه از اين گونه ترجمه به زبان فارسى وجود دارد. حدود دو دهه پيش از سوى مؤسسه انتشارات آستان قدس رضوى فهرست 326 نسخه از آنها در مجموعهاى معرفى شد.[16] و سپس فهرستگان نسخههاى خطى ترجمههاى فارسى قرآن كريم كه مشتمل بر 895 نسخه خطي (بدون تکرار ) ترجمه قرآن بود از طرف مرکز ترجمه قرآن به چاپ رسيد.[17]
بىشك در بقاى يك هزار ساله ترجمه تحت اللفظى با همه كاستىهايش، رمز و رازى نهفته است كه بيش از هر چيز بايد به ترس از خدشهدار شدن حريم قرآن[18] اشاره كرد. گرچه برخى محققان "نداشتن نظريههاى زبانى در باب ترجمه" را نيز از جمله دلايل اين امر برشمردهاند.[19] اما با توجه به قوت و توانائى علمي مترجمان قرآن كريم و همچنين با عنايت به اينكه ترجمه ساير متون و كتب غير قرآنى در اين دوره از روش ترجمه تحت اللفظى پيروى ننموده است مىتوان گفت دليل نخست تنها دليل پذيرفتنى در اين باب است.
توجه به اين نكته پيش از شمارش مهمترين ترجمههاى تحت اللفظى در خور ذكر است كه ترجمههاى كهن هرچند از نظر قالب و ساختار كلام تحت اللفظى هستند اما بيشتر آنها از دقت و استحكام برخوردارند. اين امر نشانگر آن است كه مترجمان آنها با كمال دقت و احتياط و با ژرفنگرى خاصى دست به ترجمه قرآن زدهاند و تلاش آنها بر اين بوده است كه از هيچ واژه و حرفى از قرآن در ترجمه فروگذار نكنند و آن را به عنوان حفظ امانت، در ترجمه خودمنعكس سازند.[20]
اکنون با رعايت ترتيب تاريخي، به مهم ترين ترجمه هاي تحت اللفظي قرآن - که بيشتر آنها از ترجمه هاي کهن است - اشاره مي کنيم .
[1] - براساس آخرين آمار ارائه شده از قران هاي مترجم موجود در مرکز ترجمه قران به زبان هاي خارجي
[2] - دانشنامه جهان اسلام ، ج 2 ص 80
[3] - مقدمه قران قدس،ص23
[4] - المبسوط ، سرخسي ، ج 1، ص37 وي نقل مي کند که سلمان فارسي از مصطفي (ص) دستوري خواست تا قرآن را به پارسي به قوم خويش نويسد .وي دستوري داد ، چنين گفتند که وي قران نوشت و پارسي آن در زير آن بنوشت.
[5] - قرآن ناطق ج 1 ص
[6] - تاج التراجم ، ج 1 ، ص 8
[7] - المبسوط ، ج 1، ص37
[8] - البيان و التبيان ، ج 1 ، ص 139
[9] - تاريخ ترجمه از عربي به فارسي ،ص 25
[10] - نوترين گنج در کهن ترين گنجينه ، بينات ، شماره 4 ، زمستان 1373
[11] - ترجمههاى موجود قرآن كريم، مجله تحقيقات اسلامى، سال اول، شماره 9، ص 2
[12] - ادبيات فارسى بر مبناى تأليف استورى، ج 1، ص 278
[13] - همان ص 2
[14] - دائرة المعارف فارسى،ج 2، ص 2033
[15] - يادگارنامه فيض الاسلام، محمد علي رضايي اصفهاني، ص 274.
[16] - فهرست نسخ خطى قرآنهاى مترجم كتابخانه مركزى آستان قدس رضوى، محمد آصف فكرت، ج 1، مشهد مقدس، آستان قدس رضوى ،1363
[17] - فهرستگان نسخههاى خطى ترجمههاى فارسى قرآن كريم،علي صدرايي خويي، با همکاري سيد هاشم شهرستاني و محمد ترابيان فردوسي، چاپ اول، قم مرکز ترجمه قران مجيد به زبانهاي خارجي ، 1383
[18] - خرمشاهي ، بهاء الدين ، مقدمه ترجمه قرآن گرمارودي ، ص 659
[19] - خرمشاهي ، بهاء الدين ، همان ، ص 658
[20] - انصارى،محمد علي ، نگرشى بر سير ترجمههاى قرآن به فارسي، ترجمان وحى، ش 11 ، ص 27